این تصمیم که بسیاری از فعالان حقوق کودکان، آن را شانه خالی کردن بهزیستی از زیر بار مسئولیت نگهداری این کودکان میدانند.
با توجه به اصلاح آئیننامه اجرایی قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست در تاریخ ۳۰ فروردینماه ۱۴۰۲ از سوی هیئت وزیران، سازمان بهزیستی میتواند کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست را که به دستور مرجع قضائی به سازمان بهزیستی معرفی شده را تا تعیین تکلیف نهایی در مرجع قضائی به طور موقت، رأساً یا از طریق مؤسسات مراقبت خانواده محور به خانوادههای دارای صلاحیت بسپارد.
علی رحیمی، وزیر دادگستری در تاریخ ۶ آبانماه ۱۴۰۲ در رویداد ملی همافزایی ظرفیتسازی اجتماعی سازمان بهزیستی نیز اعلام کرد که به موجب اصلاح قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، دیگر نیاز نیست منتظر فرآیندهای طولانی فرزند خواندگی ماند؛ به محض اینکه کودک بیسرپرست و بدسرپرستی با دستور دادستان در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفت، سازمان میتواند او را به خانوادههایی که مایلند به طور موقت این فرزند را نگهداری کنند، تحویل دهد و نظارت و کمک کند تا کودک در آنجا رشد کند. ممکن است همان خانواده شرایط داشته باشد و کودک را با تکمیل فرایند، فرزندخوانده خودش کند. ممکن است شرایطش را نداشته باشد.
کودکان و نوجوانانی که به سازمان بهزیستی سپرده میشوند، افراد آسیب دیدهای هستند که یا والدین خود را از دست دادند یا پدر و مادر آنها به هر دلیلی فاقد صلاحیت نگهداری از فرزندشان، شناخته شدند بنابراین همواره نیازمند حمایت روانی هستند و کوچکترین تصمیم آسیبزایی برای این قشر، میتواند تبعات بسیار بدی برای آنها و جامعه داشته باشد. حال که تصمیم گرفته شده تا این کودکان در خانوادههای موقت زندگی کنند، آیا میتوان گفت که بهزیستی از زیر بار مسئولیت ذاتی خود برای حمایت از این کودکانی که سرپرست و مأمنی ندارند، شانه خالی کرده است؟
داشتن خانواده، حق ذاتی هر کودکی است. خانوادهای که امنیت روانی و جسمی را برای آن مهیا و شرایط بالندگی را برای کودک، فراهم میکند اما یک خانواده موقت که استحکام ندارد، میتواند پاسخگوی نیاز یک کودک آسیب دیده باشد؟
یک روانشناس و فعال حقوق کودکان پیرامون مسئله واگذاری کودکان بد سرپرست و بیسرپرست به خانوادههای موقت، گفت: این نوع واگذاری کودکان، تبعات زیادی برای کودکان و خانوادهها دارد. در این طرح، تفاوت زندگی موقت با شرایطی که کودک قرار است به آن برگردد، دیده نشده است همچنین خانوادههای موقت چگونه قرار است با جای خالی این کودکان، کنار بیایند؟
پریسا والنتینا پویان در گفتوگو با روزنامه اینترنتی فراز،گفت: پیشتر، وقتی بهزیستی کودکی را به یک خانواده واگذار میکرد، کودکان برای همیشه با آن خانواده زندگی و شناسنامه دریافت میکردند. واگذاری موقت این کودکان به خانوادهها، یک تصمیم پر از آسیب است که تبعات زیادی برای کودکان و خانوادهها دارد.
پویان با بیان این پرسش که «تعیین صلاحیت خانوادههای موقت براساس چه معیارهایی است؟» تصریح کرد: حتی اگر این فرایند، به درستی طی شود و کودکان به خانوادهای مناسب واگذار شوند، اشکالات عمده و اساسی به این طرح وارد است.
وی توضیح داد: مهمترین ایراد طرح «واگذاری سرپرستی موقت کودکان بدسرپرست و بیسرپرست به متقاضیان فرزندخواندگی» این است که تفاوت زندگی موقت با شرایطی که کودک قرار است به آن برگردد، دیده نشده است. استثنائاتی وجود دارد اما درصد عمدهی کودکان بدسرپرست و بیسرپرست که به بهزیستی واگذار میشوند، بسیار فقیر هستند و وقتی فرزندی به یک خانواده واگذار میشود، خانوادهای از طبقه مشابه بچه نیستند و به خانوادههایی تحویل داده میشوند که از طبقه متوسط به بالای جامعه هستند و امکانات رفاهی خوبی برای کودک، فراهم میکنند و حال این پرسش مطرح میشود «چگونه کودک باید پس از مدت زمان معلوم، به شرایط زندگی قبلی خود بازگردد؟»
این فعال حقوق کودکان ادامه داد: این خانوادهها شرایط خوبی دارند و امکاناتی برای کودکان فراهم میکنند که آنها دیگر نمیتوانند به شرایط سخت زندگی قبلی خود باز گردند چون به آن امکانات عادت کردند. امکانات رفاهی، اعم از؛ پوشاک، خوراک و وسائل بازی، حق کودک است اما آیا این کودکان، دوباره میتوانند به شرایط قبل زندگی خود برگردند؟ آیا این درست است که بچه از یک شرایط مناسب، دوباره به خانوادهای بازگردد که شرایط معمولی ندارند؟
پویان با بیان اینکه واگذای موقت کودکان بدسرپرست به متقاضیان فرزندخواندگی، تبعات روانی بسیار زیادی برای کودکان دارد، تأکید کرد: اگر قرار است که بچه به صورت موقت از خانواده جدا شود، تا زمان ترخیص باید در خانههای امن و مراکز شبه خانواده نگهداری شود چون در غیر این صورت و حضور در خانواده موقت، آسیبهای جدیتری میبیند.
وی با اشاره به تأثیر این پدیده بر تربیت کودکان، مطرح کرد: من بیم آن را دارم که به دلیل موقت بودن، خانوادهها سهل گیری زیادی نسبت به کودکان، داشته و رفتار و تربیتی که با فرزند همیشگی خود دارند را با این کودکان، نداشته باشند که همین مسئله میتواند تبعات تربیتی برای این فرزندخواندههای موقت، داشته باشد.
این روانشناس به ابعاد دیگری از تبعات روانی طرح «واگذای موقت کودکان بدسرپرست و بیسرپرست به متقاضیان فرزندخواندگی» اشاره کرد و گفت: متولیان و نگارندگان این طرح، آیا به پدر و مادری که پذیرفتند از سر خیرخواهی و بشردوستی، فرزندی را به صورت موقت نگهداری کنند، فکر کردند؟ این پدر و مادر، پس از مدتی زندگی و به وجود آمدن حس علاقه و محبت، چگونه میتوانند از این کودکان جدا شوند؟ چگونه با جای خالی او کنار بیایند؟ آیا حمایت روانی از این خانوادهها در طرح مذکور، دیده شده است؟
پویان با بیان اینکه ممکن است برخی بگویند در همه جای دنیا خانوادههای موقت وجود دارند، توضیح داد: ما فقط نمیتوانیم لفظ «خانواده موقت» را با همه جای دنیا مقایسه کنیم! امکانات حامیان اجتماعی ما با آنها یکی است؟ ما هم مانند آنها از خانوادههای موقت حمایت میکنیم؟ حمایت روانی از این کودکان را در نظر گرفتیم؟ خانوادهای که کودک قرار است به آن برگردد مورد حمایت ما قرار دارد؟ .
وی در پایان با اشاره به کمکاری سازمان بهزیستی نسبت به کودکان بد سرپرست، اظهار کرد: پس از انتقاد نسبت به عملکرد سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی در رسانهها، خانم دکتر فاطمه سلطانی، رئیس گروه مطالعات اورژانس اجتماعی کشور، من را دعوت و گفتند اگر از این به بعد موردی پیش آمد به من اطلاع بده و لازم نیست که این موارد، رسانهای شود. گزارشی دریافت کردیم که کودکی 13 ساله در شرایط بسیار غیر انسانی قرار دارد و من نیز به تبع صحبتهای خانم قربانی با ایشان تماس گرفتم اما هیچ نتیجهای حاصل نشد و در سومین تماس، ایشان دیگر تلفن خود را جواب ندادند و هیچگونه رسیدگی به وضعیت آن کودک، صورت نگرفت به همین دلیل اعتمادی به اینکه کودکان بدسرپرست در چه شرایطی از خانواده جدا میشوند، با چه شرایطی به خانواده موقت واگذار میشوند و دوباره با چه تأیید صلاحیتی به خانواده خود باز میگردند، ندارم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟